اندرز....
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 137
بازدید دیروز : 80
بازدید هفته : 404
بازدید ماه : 401
بازدید کل : 26020
تعداد مطالب : 327
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 327
:: کل نظرات : 5

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 8

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 137
:: باردید دیروز : 80
:: بازدید هفته : 404
:: بازدید ماه : 401
:: بازدید سال : 2725
:: بازدید کلی : 26020
نویسنده : فرهنگیان
شنبه 25 بهمن 1393

یک حکایت آموزنده!

بهلول که یکی از شاگردان امام صادق«سلام‌الله‌علیه» بود، به ‌خاطر شرایط زمان و جور خلفای عبّاسی و فرار از ظلم و ریاست دنیوی، خود را به دیوانگی زد. او با همان حالت و شهرت به دیوانگی، تلاش‌ فراوانی برای تبلیغ دین و گسترش معارف اسلامی داشت.

نقل شده است که روزی بهلول از جایی رد می‌شد. شخصی را دید که با افتخار، مشغول ساختن مسجدی است. نزدیک آن شخص رفت و گفت: اجازه می‌دهید من نیز به اندازه یک خشت در ساخت این مسجد مشارکت کنم؟ آن شخص گفت: مانعی ندارد. بهلول خشتی تهیه کرد و روی آن نوشت: «مسجد بهلول»! سپس آن را بالای ورودی مسجد نصب کرد. فردا که سازنده مسجد آمد، آن خشت را دید و بسیار عصبانی شد و دستور داد آن را بردارند. سپس با تندی به بهلول گفت: من مسجد می‌سازم، آن وقت به نام بهلول باشد؟ بهلول جلو آمد و گفت: آیا مسجد را برای مردم می‌سازی یا برای خدا؟ اگر برای مردم می‌سازی، مسجد نیست و خانه شیطان است و اما اگر برای خدا می‌سازی، اسم مسجد به نام من باشد یا به نام تو، چه تفاوتی دارد؟ مگر خدا نمی‌داند چه کسی مسجد را ساخته است؟ اینکه تو عصبانی هستی، معلوم می‌شود که این‌جا خانه ظلم و محلّ شیطان است!

امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:
مردم! شما را به یادآورى مرگ، سفارش مى كنم، از مرگ كمتر غفلت كنید، چگونه مرگ را فراموش مى كنید در حالى كه او شما را فراموش نمى كند؟
و چگونه طمع مى ورزید كه به شما مهلت نمى دهد؟
مرگ گذشتگان براى عبرت شما كافى است،
آنها را به گورشان حمل كردند، بى آن كه بر مركبى سوار باشند،
آنان را در قبر فرود آوردند بى آن كه خود فرود آیند،
چنان از یاد رفتند گویا از آبادكنندگان دنیا نبودند و آخرت همواره خانه اشان بود،
آن چه را وطن خود مى دانستند از آن رمیدند، و از آنجا كه مى رمیدند، آرام گرفتند،
و چیزهایى كه با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا را كه سرانجامشان بود ضایع كردند.
اكنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دورى كنند،
و نه مى توانند عمل نیكى بر نیكى هاى خود بیفزایند،
به دنیایى انس گرفتند كه مغرورشان كرد، چون به آن اطمینان داشتند سرانجام مغلوبشان نمود.

«نهج البلاغه، خطبه 188»

 



:: بازدید از این مطلب : 256
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند